مزایده : چیزی را در معرض فروش گذاشتن که هر خریداری که بیشتر بها گوید مال او باشد که لفظ دیگرش حراج است . مثال : دولت هر چه میفروشد به مزایده است هر چه می خرد به مناقصه .(فرهنگ نظام ). حراج . من یزید. من زاد. مقابل و خلاف مناقصه . رجوع به حراج و «من یزید» و «من زاد» شود.
– به مزایده گذاشتن ؛ به من مزید نهادن . حراج کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به من زاد نهادن . فروختن به هر که بیشتر خرد.